مارماهی نمایشنامهای کوتاه است که ماجرای آن حول پسری به نام رهام جریان دارد. دستهای او در شبی دردناک، شبی که دیگر توانایی تحمل گریههای مادرش را ندارد و...
در این درام روانشناختی جذاب، الیزابت، زنی که پیشتر رقصندهای بوده و امروز فلج است، مایکل یک بازیگر بیکار را استخدام کرده تا نمایشنامهای را که نوشته است با هم بخوانند. اما با پیشرفت داستان، شباهتهای نگرانکنندهای بین نمایشنامه و زندگی واقعی هر دو پدیدار میشود.
نـمایش، بـازگویی داستان شـكار جادوگران در شهر كوچک منزوی غرب امریكا است و جو ارعاب و عوامفریبی و موهومپرستی حاكم بر محیط را تصویر میكند و گویا واقعیت تاریخی نیز داشته و كمابیش به همین صورت رخ داده است.
در مجموعه کمدی های کوتاه این کتاب، اثر داریو فو و فرانکا رامه، سعی بر این بوده است تا با زبانی هنری و گویش تئاتری خاصی به بررسی مسائل جامعه معاصر و مشکلات و ناهنجاری های آن پرداخته شود.