آیا «اخلاق» در منظومۀ فکری دکارت جایی دارد؟ برخی میگویند «خیر»؛ نشانهاش هم این که دکارت هیچ وقت کتابی در باب اخلاق ننوشت. پس طبیعی است که سخن گفتن از نسبت اخلاق با دیگر بخشهای فکر دکارت -مثلاً نسبت اخلاق با روش- هم بیهوده است....
مقصود من از نگارش کتاب "چگونگی تنها بودن" تا حدودی ثبت تغییر نگرشم از تنهایی و انزوایی پر از خشم و هراس، به پذیرش یا حتی پاسداشت جایگاه مخاطب و نویسنده است. البته این جمله بدان معنا نیست که همهچیز خوب است و جایی برای خشم و نگرانی وجود ندارد.