این کتاب فقط سرگذشت یک انسان نیست، بلکه علاوه بر آن سرگذشت اندیشهای است که جهان را تغییر داد. چارلز داروین از آن قهرمانانی است که بعید است در زندگی خود با آنها مواجه شوید. او تقریباً نیمی از عمر خود را در بستر بیماری گذراند. یا دست کم وانمود میکرد که بیمار است. چارلز بنا به گفته معلمان دانشآموز بدی بود و به زحمت دوران مدرسه را به پایان رساند. او چند کتاب معروف نوشت. اما نوشتن برایش تکلیف سختی بود و برای بیان افکار خویش در قالب واژهها با خودش کشمکش داشت. او به شدت از ظاهر شدن در انظار عمومی بیمناک بود و نمیتوانست از کار خود در جمع دفاع کند. اگرچه داروین دور دنیا را بر روی دریا درنوردید ولی هر گاه پا در قایقی میگذاشت، فوراً دریا زده میشد. داروین با این که یکی از بزرگترین متفکرانی که تا کنون زیستهاند به شمار میآید، از چیرگی بر اندیشهها یا احساسات خود ناتوان بود. او به جزئیات بیاهمیت توجه میکرد و اغلب حالت روحی ناملایمی داشت. چارلز داروین سرشار از ترس بود، ترس از بیماری، مردن و بدتر ازهمه مورد قبول قرار نگرفتن. چرا او این قدر مشهور است؟ داروین سراسر زندگیاش صرف آفرینش و صیقل دادن یکی از مهمترین اندیشههای تاریخ شد. امروزه، ما یک کلمه واحد را برای خلاصه کردن این مفهوم تکان دهنده به کار میبریم: تکامل. در کتاب «داروین و نظریه تکامل» خوانندگان با این مفهوم به طور کلی آشنا خواهند شد.
چارلز رابرت داروین (به انگلیسی: Charles Robert Darwin) (زاده ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ انگلستان – درگذشته ۱۹ آوریل ۱۸۸۲، انگلستان) زیستشناس و زمینشناس انگلیسی بود که بیش از هر چیز برای یافتههایش در زمینهٔ دانش فرگشت شناخته میشود. نظریه او میگوید همهٔ گونهها دارای نسب مشترک هستند. و تأثیر این نظریه هرگز به زیستشناسی محدود نمیشود و حوزههای مختلف دیگری از علم را تحتتأثیر قرار داده است. داروین نظریهٔ خود مبنی بر اینکه این تبارزایش فرگشت نتیجه فرآیندی به نام انتخاب طبیعی بوده است که در آن، تلاش برای بقا تأثیر مشابهای بر روی اصلاحنژاد گزینشی در زادگیری گزینشی دارد را نخستینبار در مقالهای مشترک با آلفرد راسل والاس مطرح نمود. از داروین بهعنوان یکی از مهمترین انسانهای تاریخ بشر یاد میشود. همچنین کتاب خاستگاه گونههای او بهعنوان یکی از مهمترین کتابهای علمی تاریخ شناخته شده است.
در سال ۱۸۵۹، یک سال پس از انتشار مقالهای مشترک با والاس، داروین کتاب خاستگاه گونهها را منتشر کرد و شواهد خود مبنی بر فرگشت را در آن شرح داد؛ تا دهه هفتاد قرن ۱۹ میلادی، فرگشت بهعنوان یک «حقیقت» در میان قشر تحصیلکرده پذیرفته شد. با این وجود، پس از ارائه سنتز مدرن در اوایل قرن بیستم، اجماعی در میان دانشمندان پدید آمد و انتخاب طبیعی بهعنوان پایه و اساس سازوکار فرگشت پذیرفته شد. این کشف علمی داروین ضمن پیونددادن همه علوم زیستی به یکدیگر، تنوع زیستی را نیز توضیح میدهد.