کتاب علم اقتصاد و جامعه خوب (آن آزادی که هایک نمیشناخت) اثری از جوزف ای. استیگلیتز استاد دانشگاه، اقتصاددان و برندهی نوبل اقتصاد در سال 2001 است. سیدعلیرضا بهشتی شیرازی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.
فردریش هایک با استناد به تجربهی کشورهای اردوگاه شرق استدلال میکرد به اندازهای که دولتها بزرگ میشوند و در معیشت جامعه نقش پیدا میکنند انسانها آزادیشان را از دست میدهند و با افتادن در «مسیر بردگی» به چاکران دولتها تبدیل میشوند این استدلالی بود که از نیمهی دوم قرن بیستم روزبهروز بیشتر مورد استفادهی جناج راست و اقتصاددانان نوکلاسیک قرار گرفت، بهصورتی که موجب مصادرهی آرمان آزادی از سوی آنان شد. جوزف استیگلیتز، اقتصاددان برندهی جایزهی نوبل، در اثر جدید و خواندنی خود مغالطات این نظر را میشکافد و با اشاره به تجربهی دهههای گذشته مفصلا تشریح میکند که چگونه استدلال مزبور به اسارت انسانها انجامید. ازجمله توضیح میدهد که آزادی مشتمل است بر آزادی از نیاز بهصورتی که انسان نیازمند بههیچوجه آزاد نیست، حال آنکه مسیر نولیبرالها و نوکلاسیکها به افزایش سرسامآور نابرابری و نیاز هم در غرب و هم در سراسر جهان انجامید. از نظر استیکتیر آزادی به معنای وسعتیافتن مجموعهفرصتهای پیش روی افراد است، امری که بدون مداخلهی سنجیدهی دولتها میسر نمیشود. پیام استیگلیتز در اثر جدیدش آن است که هواداران برابری بیشتر اقتصادی باید آرمان «آزادی» را از راستگرایان و لابیهای ثروتمندان پس بگیرند.