«عشقی همانند گلبرگهای درحال سقوط»، داستانی است که شما را به عمق لحظات ساده، اما بیاندازه مهم زندگی میبرد؛ روایتی از عشق، فداکاری و لذت زندگی.میساکی و هاروتوئه دو شخصیت اصلی کتاب پیش رو هستند؛ دختری آرایشگر و پسری عاشق عکاسی که به بهانهی کوتاهکردن موهایش به آرایشگاه میرود تا میساکی را ببیند. یک روز دختر بهصورت اتفاقی گوش هاروتوئه را با قیچی میبرد و پسر از فرصت پیشآمده استفاده میکند تا او را به بیرون دعوت کند و آنها به تماشای شکوفههای گیلاس میروند.این آغاز رابطهای عاشقانه است. رابطهای که قرار است در آن میساکی و هاروتوئه رویاهای خود را دنبال کنند و در کنار هم پیر شوند. اما یک روز دختر بهشکلی ناگهانی ناپدید میشود...