در سال 41 به دنیا آمد و در دوران اختناق حکومت شاهنشاهی با وجود مخالفتهای عمال ظلم با حجاب به مدرسه رفت و در کنارش به فراگیری معارف قرآن پرداخت. با پا گرفتن شور و التهاب انقلاب در شهر دزفول او نیز به جرگه یاران خمینی پیوست و پس از آن نیز برای تبیین دین و انقلاب در مدرسهاش فعالیتهای فراوانی انجام داد. او خود را سرباز مطیع انقلاب و امام میدانست و دوست داشت تحت لوای چادر که آن را هدیهای فاطمی میدانست به شهادت برسد. او با یکی از رزمندگان جبهه ازدواج کرد و با کنار زدن بسیاری از سنتها تلاش کرد تا سبک زندگی فاطمی را در زندگیاش جاری نماید. او در حمله هوایی دشمن به شهر دزفول سرانجام به آرزوی خود رسید.