داستانهای کوتاه گردآوری شده در این کتاب، سعی دارند به خواننده تفهیم نمایند که چشمکهای خداوند اکثراً درست سر وقت به ما میرسد و بسیاری از اتفاقات عجیب و غیرقابل پیشبینی در واقع تجلی ذات خداوند هستند.
با بررسی منابع اسلامی و آیین هندو، بهرغم تفاوت ساختاری، شباهتهای محتوایی عمیقی در حوزهی انسانشناسی، هستیشناسی و نجاتشناسی این دو نظام فکری به چشم میخورد.
در گشودن هر صفحه از این کتاب سفری را آغاز میکنیم که ما را به ژرفای روحانسانی و پرسشهای بنیادین وجودمان میبرد. سفری که با بهرهگیری از خرد جاودانه فیلسوفان ایران و روم و با نوری که از مشعل عارفان بزرگ این سرزمین ساطع میشود و ما را به سوی شناختی عمیقتر از خویشتن را هنمایی میکند.
در قرن پنجم گاهشمار اسلام حدود اواسط قرن یازدهم میلادی، عالم برجستهای به نام ابو القاسم عبد الکریم بن هوازن قشیری (متوفی ۴۶۵ ق /۱۰۷۲ میلادی) در شهر نیشابور میزیست. در آستانه شصت سالگی قشیری درصدد نگارش اثری برآمد که شور یادگیری و گستردگی تجارب وی را در بر میگرفت. بدین ترتیب در سال ۴۳۷ ه.ق (۶-۱۰۴۵) میلادی قشیری دست به قلم برد و اثر مورد نظر خود را به رشته تحریر در آورد. کتاب مزبور تفسیر آیه به آیه قرآن از ابتدا تا آخر آن بود...