سال ۱۳۷۳ در سالنامه گل آقا که مخاطبانش بیشتر خواص جامعه و اهل تحقیق بودند مقاله ای به قلم جلال رفیع منتشر شد. این مقاله حدود دویست مثال و مورد را غالبا با ذکر منبع و ماخذ نقل کرده بود که نشان می داد علما و فقها و متشرعین و متدینینی هم بوده اند که از آیات و روایات و موضوعات دینی، استفاده طنز آمیز کرده اند تا بدین ترتیب با لسان نرم و گرم از دیگران انتقاد کنند.
مقاله مذکور، موجب سوء تفاهم شد و مطالبی علیه آن در برخی از روزنامه های آن موقع چاپ شد و حتی کسانی به برخی از فقها با این تعبیر اطلاع دادند که کسی گفته است با آیات و روایات و موضوعات دینی میشود شوخی کرد؛ یعنی آنها را به تمسخر گرفت روشن بود که با این شیوه طرح و شرح سؤال (مسئلتن!)، فتوایی که صادر می شود چیست. حتی یکی از اعاظم فرموده بود: مرتکب چنین عملی تعزیر میشود پنهان کنید طنز که تعزیر می کنند. گل آقا نگران به جلال گفت: «عن قريب من و تو سلمان رشدی دوم و سوم قلمداد خواهیم شد
در کتاب حاضر این ماجرا اصل مقاله اعتراضنامه و ردیه، متن فتاوی، دفاع از فتاوی پاسخ به اعتراضنامه، نمونه های دیگر طنز دینی واژه های شبه طنز در آیات و روایات طرز بیان طنز آمیز در قرآن، طنز به عنوان یک موضوع مستحدث)، در ۱۴ فصل شرح داده شده است.