نود و نه برادر که هر کدام با چند کلمه دربارهی شغل یا ویژگیهای رفتاری یا شکل و شمایلشان به خواننده معرفی میشوند، برادرانی بیست ساله تا نود ساله. راوی در همان خطوط ابتدایی رمان میگوید برادرها توی کتابخانهی قدیمی و نیمهمتروک خانهی اجدادی جمع شدهاند تا خاکستر پدر مردهشان را پیدا کنند. این را هم میگوید که فقط یکی از برادرها امشب بینشان نیست، آن هم به خاطر اینکه پی زنی به نام جین رفته و گم شده است.