می دونم وقتی نگاهت به دست خطم بیفته رفتهی از شهری که توش قد کشیدی و نفس هات شکل گرفت. آخر همه بدقلقیها و کجخلقیها دلم رضا نداد نری خواستهام شد خواسته ت. به درست و غلطش کار ندارم. اگه برات نامه روان کردم، چون میدونم کار کارستون رو نوشتن می کنه، نه گفتن. آدمها تو نوشتهها محتاط آن، مهر دارن.