سارقی مدتها بعد از یک دزدی موفق در اصفهان حالا نقشهی دزدی بعدی در کاشان را میکشد و دارد تمام این روند را مینویسد. مینویسد که بهتر بداند چه کار باید بکند و بهتر بفهمد که قبلا چه کار کرده و کجا اشتباه کرده و در سرقت بعدی آن اشتباه را مرتکب نشود. در خلال نوشتن اما متوجه میشود چیزهایی را دارد به واقعه اضافه میکند، چیزهایی که مطمئن نیست رخ داده باشد. راهی هم برای یقین از رخ ندادنش نیست. راوی چارهای جز پیش رفتن و گفتن ادامهی داستان ندارد و میداند با هر کلمهی تازه و هر جملهی جدید چیزی به جهان اضافه میکند. مرگی را جلو میاندازد یا از قتلی ممانعت میکند.