… ولی گاهی اوقات زندگی خانوادگی و جادو آنطور که انتظار داری، پیش نمیرود.
مادرِ جونی قرار است بعد از دو هفته که به اردویی هنری رفته بود، به خانه برگردد. جونی برنامهریزی دقیقی میکند و یک پوستر خوشآمدگوییِ عالی، یک هدیۀ عالی و یک مهمانی عالی را تدارک میبیند، ولی آیا همهچیز همینقدر عالی پیش میرود؟
اول از همه که پوسترش توی چالهای پر از گِل میافتد، بعد هم که هدیهاش… ولی اتفاق آخر بهقدری وحشتناک است که اینها در مقابلش هیچ است!!! در نهایت نوبت ایمیلهای عجیبی میشود، از طرف کسی که ادعا میکند میخواهد کمکش کند!!!