آقا و خانم میک كه كتابدارند هر چه در توان دارند برای خوشحالی دختر عزيزشان «ميرتل» انجام می دهند، ولی اين برای ميرتل كافی نيست؛ او هميشه بيش تر و بيشتر و بيش تر می خواهد. ميرتل روزی اعلام می كند كه «شيز» آن ها را از مخازن ممنوعه كتابخانه به صفحات كتاب مرموزی به نام دانشنامه هيولاها و در نهايت به اعماق جنگلی تاريک و دورافتاده می كشاند. آيا آن ها موفق می شوند شيز را پيدا كنند؟
می توانید تصور کنید میرتل برای دهمین سالگرد تولدش چی خواست؟ بر فرض محال حدس زدید…
یک جفت جوراب منفجره!
یک عروسک حمام نهنگ آبی در اندازه واقعی
یک ماکت بادکنکی از تاج محل.