یکی سعید میگفت و یکی من گاهی هم سینا جوابی میداد. کلاس به سه قسمت تقسیم شده بود پرسپولیسی ها استقلالی ها و افراد بیطرف حسابی جیغ و داد کردیم. سعید جلو آمد تا مرا بزند ولی بچه ها مانعش شدند.
من هم خواستم به سمت او بروم و جبران کنم که عباس اجازه نداد. زنگ خورد سعید گفت بعد از مدرسه حسابم را می رسد. ادایش را در آوردم صورتش قرمزتر شد...