خودش از من خواست اگر بیدار نشد روی صورتش آب بپاشم. دروغ میگویم «آریاخان؟»آریا لقمه را قورت داد و گفت: «خانم خانم ها! من گفتم اگر صدایم زدی و بیدار نشدم چند قطره آب روی صورتم بپاشی نه اینکه یک بشکه آب روی صورتم خالی کنی!»