هاينريش بل برای شرح زندگی نامه لنی که شخصيت اصلی داستان است ابتدا از زمان حال و از 48 سالگی لنی آغاز می کندو پس از شرح بسياری از خصوصيات او در اين سن به گذشته می رود وسيری بلند در گذشته و خاطرات دور زندگی او دارد.
زندانبان داستان فراموش شدگانی است که به مرگ خودشان راضی شدهاند. هر محکوم و زندانبانی که پایش به دوستاق میرسد فراموش میشود و محکوم به فراموش کردن است.
هنرمند همیشه پارهای از خودش را در اثر جاودانه میکند؛ کلمه، تصویر، هرآنچه که از خود دارد. تردید را برای کشیدن طرح کنار گذاشتهام. میدانم امپراتور با دیدن این طرح چنان خشمگین میشود که اوّلاً مثل گاو خشمگین نعره میکشد، ثانیاً ...
داستان زنی که طبق قرار باید با مردی از سرزمین دیگر همراه شود و دختر زیبا و خوش صدایش را تنها بگذارد. حکمی که از طرف پادشاه آمده است و باید به آن عمل کرد. امیر ارسن در کاخش مهمانی برگزار کرده است و ناگهان ماموران به داخل قصر میریزند و دستور دارند زن را با خود ببرند، داستان کتاب "راز گاروالا عطرساز" با مهمانی و اندوه بردن مادر شروع میشود.
سالاری روی کف عایق شده پشت بام نشست و چند نفس عمیق کشید. دوست داشت مشامش پر از بوی ماندگی فضله کبوترها شود. چشم هایش را بست و با صدای بغبغوی کبوترها به خیالش میدان داد تا حال و هوای آن سالهای خوش دور از دست در درونش زنده شود.