الیف شافاک در رمان ملت عشق، دو روایت موازی شگفت انگیز را پی گرفته است یکی معاصر و دیگری در قرن سیزدهم، در زمانی که مولانا با مرشد روحانی خود و درویشی خانه به دوش، شمس تبریزی مواجه می شود
دهانش آنقدر خشک بود که حس میکرد گونههایش از داخل روی دندانهایش کشیده میشوند. از عمق سینه سرفهای محکم کرد و احساس کرد از نظر بدنی فاصله بسیاری با ورزشکاری المپیکی دارد. انگشتانش بوی توتون میدادند.