مثل آنهایی که پز میدهند موسیقی اجق و جق گوش میکنند یا ادبیات سطح بالا میخوانند. خودم هم این کار را کردهام. فکر میکردم این طوری کمبودهایم جبران میشود. شاید هم فقط برای دلخوشی افراد معدودی بود که مجبور بودند آنجا زندگی کنند.
(رمان های کلاسیک49) رمانی عاشقانه، داستانی شبحگونه، عشقی آتشین و سوزان که بیشتر به یک کابوس شبیه بود. از آن دسته کتابهایی که در ذهن آدمی میماند و سالها ذهن را به خود مشغول میسازد.