مردی جوان، دارایی نیروی عجیب و خیره کننده ای است که هنگام خواب تمامی انواع فلزلات (از خرده های آهن تا اسباب نقره ای و طلایی) را به خود جذب میکند و ...
تونیو آسپیلکوئتا رؤیایی در سر دارد: سرزمینی متحد و یکپارچه، سرزمینی غرق نغمهها و ملودیها. اما کاوش بیوقفهی تونیو در ژرفای موسیقی و تاریخ، و تلاش وسواسگونهاش برای نگارش کتابی که روایتگر این رؤیا باشد، او را به ورطهای بس پیشبینیناپذیر میکشاند، به نقطهای که بازگشت از آن میسر نیست.