انتخابی دشوار پیش روی واسیلیسا قرار دارد. روستاییان وحشتزده او را از خانه و کاشانهاش بیرون راندهاند و فقط دو راه دارد: یا ازدواج کند یا به صومعه برود. دلش راضی نمیشود که هیچیک از این دو سرنوشت را بپذیرد و عوضش ماجراجویی را انتخاب میکند. لباس پسرانه میپوشد و سوار بر نریان باوقارش سولووی، راهی میشود...
داستان های ژول ورن چه به لحاظ قصه گویی و چه به لحاظ محتوایی به گونه ای است که از بچه نه ساله تا آدم نودساله با آن ارتباط برقرار می کند و از خواندنش لذت می برد.