کتاب "کبوتر های وحشی" یک رمان مهیج و پر از اتفاقات عجیبوغریب در مورد ماجراجوییهای یک دختر نوجوان است که از زبان خود او روایت میشود. این داستان تاریخی و ماجراجویانه بر اساس اتفاقاتی واقعی است که در سال ۱۹۸۱ در ویسکانس رخ داده است.
سایمون سانتیاگو از وقتی یادش میآید میتواند با مردهها حرف بزند. او پدر و مادرش را در یک تصادف از دست میدهد و بعد از آن با عمویش زندگی میکند. چیزی نمیگذرد که سایمون در «آژانس روحگیری» مشغول به کار میشود و بار سنگینی روی دوشش قرار میگیرد: خلاص شدن از شرّ ارواح...