"بین ما یک رودخانه بود" اولین رمان محمدباقر اصلیان است که در جهانی چند فرهنگی به روایت داستانی عاشقانه میپردازد و سرگذشت زنی از طبقات فرودست جنوب عراق را باز میگوید. زن تن به ازدواجی معمول میدهد اما در طول زندگی بارها با شبیه عشقش مواجه میشود. داستان در جغرافیا و فضای متغیر عراق و ایران در دوره جنگ و پساجنگ روی میدهد و ما در رمان با مرارتهای زنی تنها مواجه میشویم که قربانی نگاه طبقاتی نژادی شده است.
کیخسرو: ای پهلوانان نامدار و ای خنجرکشان روز جنگ، سراسر مرز ایران را بر پشت اسب پیمودم و هیچ باشندهای را ندیدم که دلشاد باشد و ثروتمند و خانهای آباد به چشمم نیامد...
ابوالقاسم، با نام مستعار اِنتو، راوی چهلوچند ساله و اولشخص رمان شبی که اِنتو با درد خویش آشنا شد، در طبقۀ پنجم آپارتمانی در یک مجتمع مسکونی با همسرش، میشا، در دوران همهگیری کووید زندگی میکند. او، پس از ورشکستگی شرکتی که در آن کار میکرده با حقوق ناچیز بیمۀ بیکاری و همچنین نویسندگی برای شرکت انیمیشن، امرار معاش میکند.