اولین ترم من در هنرستان خارقالعاده (یعنی همان مدرسهی جادوگری) واقعاً جادویی بود. بالاخره با موفقیت توانستم معجون درست کنم و در معلق کردن قورباغه هم استاد شدم.به زودی جشن چلهی زمستان در هنرستان فرا میرسد. طولانیترین شب جادوگرها، اما پیش از آن، مسابقهی بزرگ برگزار میشود. بزرگترین و جادوییترین روز تقویم جادوگرها. بیصبرانه منتظرم روی جارویم حرکت گربهی پرنده را انجام بدهم.