آنی اِرنو که متخصص نوشتن رمانهای اتوبیوگرافیک و طرح مسائل فلسفی، هستیشناختی و اجتماعی از خلال نوشتن از تجربۀ زیستۀ خود و بدل کردن این تجربه به داستان است، در رمان اتوبیوگرافیک در شب اسیر شدهام نیز این مهارت خود را به کار بسته و اثری خلق کرده که تجربۀ زیسته را به مسائل بنیادین انسان و موضوعات اجتماعی پیوند میزند.
کتاب در شب اسیر شدهام داستان ابتلای مادر نویسنده به بیماری آلزایمر است و شرح دردناک زوال و مرگ تدریجی او. آنی ارنو که دیدارهایش با مادرش در بیمارستان را یادداشت میکرده، در رمان در شب اسیر شدهام این یادداشتها را منتشر کرده است. یادداشتهای او در این رمان، بیانگر احساسات و افکار و تأملات حاصل از مشاهدۀ بیماری و زوال و مرگ تدریجی مادرش هستند و نیز شرح خاطراتی از گذشتۀ خانوادگی او.
آنی ارنو در کتاب در شب اسیر شدهام از وحشت و اضطراب ناشی از مواجهه با فراموشی مادر مینویسد و از احساسات و افکار ضدونقیض حاصل از این مواجهه به تاریکجاها و نقاط محو و مبهم و گیجکنندۀ زندگی انسان نقب میزند و از فقدان و رنج فقدان مینویسد و حافظه و فراموشی و ماهیت هویت و نوع پیوندش با مادر را مورد تأمل قرار میدهد.
در شب اسیر شدهام یک کتاب اتوبیوگرافیک بیپرده و صریح است. نویسنده در این کتاب لحظاتی از گذشتۀ مادرش را در کنار لحظات بیماری او به تصویر میکشد و تصویری چندوجهی از مادرش و نیز رابطۀ پیچیدۀ خودش و مادرش به دست میدهد. جاهایی از کتاب میبینیم که آنی ارنو با مادر خود همذاتپنداری میکند و گویی مادرش را در وجود خود و خودش را در وجود مادرش مییابد و هویت او با هویت مادرش یکی میشود.