بازیهای میراث با افشاگری تکان دهندهای به پایان رسید، و حالا ایوری گرمبز، وارث جدید، باید همه اطلاعاتش را یک پارچه کند و مردی را پیدا کند که ممکن است جواب همه پرسشهایش را داشته باشد…
بهنظرش این روزها همه عطش دانستن داشتند و میخواستند همهچیز را بدانند و احساس میکردند که میتوانند از تمام پیچیدگیها سر دربیاورند، انگار که بصیرت گوشهای به انتظارشان نشسته باشد...
هارلی اسمیت نوزده ساله به کار و زندگی خودش مشغول است. پیتزا میخورد، سرکار میرود، از قدرتهای مخصوصش یواشکی استفاده میکند و فیلمهای تینیجری میبیند.