جنگ آغاز شده و خانوادهی میونگ جی در پی آن هستند که از فضای کمونیستی و خفقانآور کره شمالی فرار کنند اما پیش از انجام این کار، پدر خانواده دزدیده میشود...
همه چیز در خانه قدیمی هر لحظه ترسناکتر میشود تا اینکه یک روز هنگام غروب، سلست در آینه بخار گرفته حمام نگاه میکند و چهره خودش را میبیند اما کج وکوله و عجیب و غریب ....