در مهمانخانهای قدیمی و اسرارآمیز در جنگلهای «ورمانت»، لوسترها بیدلیل به حرکت درمیآیند، چراغها روشن و خاموش میشوند و صدای رادیو تا بالاترین حد افزایش مییابد و سایههایی روی دیوارها حرکت میکنند...
مری لمبرت همیشه در جزیرهی محبوبش، مارتاز واینیارد، احساس امنیت کرده است. پدرِ پدرِ پدربزرگ او مهاجری انگلیسی و از اولین ساکنان جزیرهی ناشنوایان بوده و حالا بعد از گذشت صد سال، بسیاری از مردم آنجا، ازجمله مری، ناشنوا هستند و تقریباً همه میتوانند با زبان اشاره باهم ارتباط برقرار کنند...