اما خیلی زود اوا میفهمد که مراقبت از یک بچهجغد کوچولو کار خیلی سختی است. آیا او میتواند برادرش نینیمو را قبل از اینکه مامان و بابایش به لانه برگردند، بخواباند؟
نور آفتاب از لای پنجره ها به داخل کتابخانه نفوذ کرده بود. نورا سید در گرمای کتابخانه کوچک مدرسه هازلدن در شهر بدفورد نشست. او روی میز پایینی نشسته و به صفحه ی شطرنج زل زده بود. تقریبا نوزده سال قبل از اینکه تصمیم بگیرد که دیگر نباشد.