ویکتور هوگو در بینوایان، یکی از برترین رمان‌های قرن نوزدهم جهان را آفرید.

خیلی بدشانس بودیم. زمانی که خواندن را درست یاد گرفتیم، دیگر چیزی برای خواندن باقی نمانده بود.

جمشید درست در شبی که پایان نامه‌ اش را تمام می‌کند، به سفری عجیب می‌ رود...

سوزی و فرنی دو دخترند که از پنج سالگی با هم دوست‌های صمیمی بوده‌اند. آن‌ها به هم قول داده‌اند که هر وقت اخلاق یکی از آن‌ها عوض شد دیگری به او یادآوری کندا وقتی آن‌ها وارد مدرسه‌ی راهنمایی می‌شوند. فرنی یواش‌یواش شروع می‌کند به عوض شدن و اخلاقش شبیه دخترهای لوسی می‌شود که فقط به فکر مدل مو و لباسشان هستند. سوزی که از این تغییرات خیلی ناراحت است و ...

رمانی بسیار ارزشمند است که ظرافت‌های زندگی و تجربه‌ی انسانی را به شکلی منحصر به فرد روایت می‌کند.

چشم هایم را بسته ام، یا هوا تاریک است؟ نمی شود گفت