جک ریچر به قصد سفری طولانی از مین تا کالیفرنیا بار دیگر به جاده می‌زند، اما...

با یک بیل ضربه ای به سر مهاجم زد، همان بیلچه ای که معمولا در صندوق عقب ماشینش می گذاشت که چیزهای کف اتوبان را کنار بزند.

داستان این رمان برای انسان‌هایی است که از قلب خود پیروی می‌کنند؛ برای افرادی که از انجام موفقیت‌آمیز کاری، حتی اگر آن کار فقط برای خودشان باشد، لذت فراوانی می‌برند...

ناستنکا آیا در دل تو، تلخی ملامت و افسون افسوس می‌دمم، و دلت را از ندامت‌های پنهانی آزرده می‌خواهم، و آرزو می‌کنم که لحظات شادکامی را با اندوه برآشوبم، و ...

در این دو داستان نقد و طنز اجتماعی پررنگ و چشمگیری دیده میشود

دنیای فانتزی در جغرافیای نزدیک می‌خواهید؟ دلتان می‌خواهد پیچیدگی‌های سیاسیِ دربارِ موجودات هزار و یک شب را، هزاران سال بعد دنبال کنید؟...