استاد تنها و شکست خورده، با هیچ کاری نکردن و بی هدفی روبروست؛

سه جوان به نام های آتسویا، شوتا و کوهی، شبی برای پنهان شدن از دست پلیس مجبور به اتراق در مغازه ای قدیمی و متروکه می شوند.

مهندس جوانی است که از رویای ساخت موشک فضایی به حضور در پروژۀ وی۲، ساخت اولین موشک بالستیک دوربرد هدایت‌شونده در جنگ جهانی دوم، رسیده است

آه، خواننده‌ی محترم، بد دردی است نویسنده‌ی روس بودن… مدام می‌نویسی و می‌نویسی و خودت هم نمی‌دانی چرا می‌نویسی...

(داستان های کوتاه آلمانی)

این کتاب مجموعه نه داستان کوتاه است...