سیامک هشت ساله از عرض جاده عبور میکند و به رانندۀ مردۀ، کامیونی که به آنها زده، میرسد و پتو را از روی صورت او کنار میزند و صورت لاغر و پوزۀ دراز راننده را به صورت گرگ میبیند. بعد از این فلاشبک داستان از بیست و پنج سال بعد از آن تصادف شروع میشود. مرگ پدر سیامک نقطهای است که ناکامیهای سیامک از آنجا شروع میشود. کیومرث نام پدر سیامک است که در تصادف کشته میشود. میدانیم که کیومرث از شخصیتهای شاهنامه و در واقع نخستین شاه ایران در شاهنامه است. با این ارجاع ، میتوان لایههای ژرفتر و اسطورهای این رمان را پی گرفت.