خانه ای با اتاقی زیر شیروانی و پنجره ای بلند، یک زوج سالخورده و دوست داشتنی، هفت دوست صمیمی، کافهای در شهر و یک «قول» هسته مرکزی داستان این کتاب را شکل می دهند.
این کتاب روایت حیرتانگیز سرقتِ یک الماس ششصد و نه قیراطی است که بر سر مجسمه بزرگ بودا در معبد لهاسا در تبت بوده است و توسط یک سرهنگ انگلیسی سرقت شده و به انگلستان منتقل شده است.
باور کرده بودم که در این مملکت دیوانه بودن بهنفع آدم است. اگر خودم را به دیوانگی نمیزدم، سالهای سال هم نمیتوانستم ترفیع بگیرم. اگر تقلید دیوانگی این است، خدا میداند خودش چه عالمی دارد...