رمان دختر آبان، روایتی خواندنیست از الهام و شاهین! سرگرد شاهین، پسر جوانیست که درست در شب خواستگاریاش، متوجهی موضوعِ چالش برانگیزی در مورد دخترِ انتخابیاش میشود. چالشها، تمام نشده، شروع میشود و شاهین در صدد کندوکاو موضوع میپردازد. دختری که عاشقانه او را دوست داشت و قرار بود همسرش شود….
از شعرهایت بوی صاف نسیم دهکده و بوی سادگی قلبها به مشام میرسید. از بوی گل لباس مادر، چرخیده در زبان الوان هم گفته بودی؛ برای همین مادر با شنیدن آنها دلیل زنده بودن خود را حس میکرد....
کور شد من کورش کردم با همین دستهام کاش میتونستم برگردم عقب کاش دستام شکسته بود بی بی میگه چشمش زخم شده خب پس چرا جیغ میکشید و میگفت کور شدم کور شدم
همه ما درگیر عادتهایی هستیم که از روی تکرار به آنها معتاد شدهایم؛ اعتیادی که تا عمق وجود ما ریشه دوانده و با اطرافیان ما گره خورده؛ گرهی محکم که تا نسلها قبل و بعد را در زمین احساسات ما محکم نگه داشته...