دفتر شعری است از اندیشه فولادوند، بانویی که شاید او را بیشتر به‌عنوان بازیگر بشناسیم، اما سابقه‌اش در سرودن شعر به سال‌ها پیش از بازیگری باز می‌گردد.

حداقل از زمان مارکس به‌عنوان گذار از فئودالیسم به سرمایه‌داری در اروپای غربی، تعداد کمی از موضوعات تاریخی چنین بحث‌هایی را مطرح کرده‌اند.

گفتم داستان ها را دوبخش کنم که....

از صبح دیوانه وار از این کوچه به آن کوچه می روم

داستانی به روایت مادری دلتنگ که غم دوری پسرش ، اطهر، در جانش زبانه می کشد و سردی زمستان گویا یاد آور خاطراتی بیشتر برای او شده است

مجموعه ای از ترانه ها ، مصاحبه ها پراکنده، با سیمین غانم....

چشمانم را بستند تا پنهان شدنت را نبینم یک، دو...ده سال می‌گذرد

تا در محله گم نشوی بازی دائمی نور و سایه است، مبارزه بی پایان خاطره و فراموشی است