Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو
    نویسنده: حسنا پرواز

    کتاب تقدیس یک تراژدی

    5٬750٬000 ریال
    وقتی او را در قبر گذاشتن به خاطر اندام لاغرش کنارش کمی جا بود، آنجا دراز کشیدم و آسمان را از چهارچوب قهوه ای رنگ قبر دیدم انگار آسمان آبی تر شده بود.
    شابک: 9786223571466
    ناشر: سیب سرخ
    وضعیت موجودی: موجود
    تاریخ تحویل: 3 تا 5 روز

    وقتی او را در قبر گذاشتن به خاطر اندام لاغرش کنارش کمی جا بود، آنجا دراز کشیدم و آسمان را از چهارچوب قهوه ای رنگ قبر دیدم انگار آسمان آبی تر شده بود. مثل یکی از بومهای نقاشیم که کلاغ ها صفحه اش را پاره می کنند.
    و به بیرون می جهند و در پی حقیقی شدن کریه تر می شوند.
    کنجکاو شدم گفتش را کنار بزنم و صورتش را برای بار آخر ببینم ولی کنجکاوی دلیل خوبی برای این کار نبود، منصرف شدم.
    تم تم میبارید کفن خیس شده بود روی تنش هوا سرد بود، یادم آمد از سرما قراری بود. دستم را روی گلهای اطراف کشیدم سرد بودند. عاقبت نبرد گرمای استخوانهای پرشورش با سرمای خاک مشخص نبود.
    زمانی رنگ سفید او را به جنون میرساند حالا چشمانم غرق در نقطه ای بود که او در رنگ سفید پیچیده شده بود هنوز شک داشتم که می توانند سرما را حس کند یا نه
    قرارمان این بود درخت ها از بدنش تغذیه کنند برای همین کفن را در آوردم و بیرون انداختم، سعی کردم نگاهم به صورتش نیفتد اما موفق نشدم. موهای تیره اش به گل آغشته شده بود رنگ صورتش سفید متمایل به آبی بود. آیا او همیشه همین قدر زیبا بود؟
    حتی با دیدن دستها و انگشتان کشیده اش هم هر کسی می توانست پی ببرد حامل چه میراثی هستند.

    مشخصات محصول
    تعداد صفحه281
    نوبت چاپ1
    نوع جلدشومیز
    قطعرقعی
    سال انتشار1404
    مشخصات محصول
    تعداد صفحه281
    نوبت چاپ1
    نوع جلدشومیز
    قطعرقعی
    سال انتشار1404