همهی دوازده داستان این کتاب در اقلیم فلات آناتولی و در میانهی قرن بیستم میگذرد. نویسنده با قلمی ساده اما موثر به روایت داستان ناگفتهی انسانهای ناشناختهی آناتولی، سرزمین دلبستهی محرومش میپردازد. مأوای اینجه ممد، نماد آزادیخواهی مردمان آناتولی. بنمایهی واحد این داستانها پرداختن به مصائب زندگی در اقلیمی است که یاشار، خود فرزند آنجاست.