دیوید هیوم در کتاب تاریخ طبیعی دین در جهت تبیین نیاز انسان به دین برداشت فلسفی از دین را از برداشت تاریخی آن جدا می کند. بدین معنی که هر نوع استدلال عقلی برای اثبات دین فطری و طبیعی، از فرآیندهای ذهنی و واقعی که دین از آن برمی آید، متفاوت است. در نظر او، دیانت بر شالودۀ طبیعت و فطرت انسانی استوار است و نه بر عقل و ایمان. کتاب در پانزده بخش کوتاه تدوین شده که برخی از مباحث آن عبارت اند از این که شرک، نخستین دین آدمیان بوده است، بحثی در بنیادها و انواع شرک، پیدایش یکتاپرستی از شرک و تأیید آن، مقایسۀ ادیان با یکدیگر بر مبنای آزارگری و بی آزاری، یا تعصب و تساهل، خرد و بی خردی، یا میزان شک و یقین در آن ها، تصورات شک آمیز در ادیان عامی، و اثر بد دینی های عامیانه بر اخلاق. هیوم این بحث را در رسالۀ دیگرش، گفت وگوهایی دربارۀ دین طبیعی (نوشته شده در ۱۷۴۹ـ۱۷۵۱) پی گرفت.
هیوم می گوید که آنچه انسان ابتدایی را به خداشناسی رهنمون شد نظام طبیعت و هستی و موهبت های آن همچون آبادی و تندرستی و شادی و آرامش خطر نبود. انسانی که از این موهبتها برخوردار باشد و طبیعت و محیط خود را آرام و سازگار و بسامان و برآورندهٔ نیازهای خویش بیابد کمتر در پی کاویدن و شناختن دقایق هستی آن برمیآید. برعکس، نمونههای گسستگی این نظام مانند ویرانی و بیماری و اندوه و پریشانی او را بهتفکر وامیدارد. پس پاسخ «هیوم» به این پرسش که دین چگونه پیدا شد در این کلمات خلاصه میشود: بیم و امید، علتهای ناشناخته و خیال. «هیوم» این پاسخ را دلیل دیگری در تأیید نظر خود دربارهٔ تقدم شرک بر یکتاپرستی میداند. زیرا انسان ابتدایی نمیتواند رویدادهای گوناگون زندگی مانند شادی و اندوه یا تندرستی و بیماری یا آبادی و ویرانی را حاصل کار علت و نیرویی واحد بداند بلکه آنها را بهعلتهای متعدد نسبت میدهد و آنگاه برای هر علتی حرمتی جداگانه فرض میکند و آن را خدایی مستقل می انگارد. می توان گفت که کار انسان در پرستیدن علتهای ناشناختهٔ امور و برکشیدن آنها بهپایگاه خدایی خود نمودار ایمان درونی او بهنظام غایی دستگاه هستی است. آدمی بدین سان گویی اصرار میکند که گردش روزگار با همهٔ ناسازیها و نامرادیهایش از روی بازی و هرزه نیست بلکه حکمتی دارد و در پس پرده مدبری هست.
بخشی از کتاب
"به دیدهٔ من اگر چگونگی پیشرفت جامعهٔ انسانی را از زمان درندهخویی تا پایهٔ کمال آن بررسی ام میبینیم که شرک یا بت پرستی، نخستین و کهن ترین دین آدمیان بودهاست یا به حکم ضرورت باید بودهباشد. می کوشم تا این نظر را با حجتهای زیرین استوار کنم."