آره اون‌ وقتی که من شارلین رو حامله بودم... همه دنبال زایمان طبیعی بودن. حتی مردها

این نویسنده برای نمایشنامه‌هایش موفقیت‌ها و جوایز بسیاری کسب کرده...

قصه‌ مردی که کارش نبش قبر و بازکردنِ جا برای مردگانِ تازه است، اما...

جمعیت ها متشکل از آدم هایی اند که به زندگی احترام می گذارند و نظر به دستیابی به اهدافی خاص دارند.

پسر بچه‌ای تنها دختری مرموز و مردی که لباس گوسفند به تن اش دوخته شده نقشه می‌کشند که...

مشکل اینه که هرگز به من چیزی ندادی....

آدم ها موجودات ناجوری ان ...

اگر نوشته هایم به نظرتان یک کم لرزان می آید، دلیلش این است که همین الان حسابی جا خوردم!

آقای فولرمن قرار است چند روزی نباشد و به جایش معلم کمکی بیاید