یکی از مهمترین مفاهیم این کتاب، «فضای بالقوه» یا همان «فضای انتقالی» است؛ ناحیهای میانی میان دنیای درونی و بیرونی کودک که در آن بازی، تخیل و خلاقیت رخ میدهد. این فضا نه بهطور کامل ذهنی است و نه کاملا عینی، بلکه منطقهایست که کودک در آن میتواند واقعیت را به زبان خودش معنا کند. از نظر وینیکات، این فضا بستر شکلگیری خلاقیت، فرهنگ، و حتی تجربههای معنوی در بزرگسالیست.
وینیکات همچنین مفهوم «شیء انتقالی» را مطرح میکند؛ اشیائی مانند عروسک یا پتوی مورد علاقهی کودک که اولین نمایندگان دنیای «نه من» هستند و نقش مهمی در جدا شدن تدریجی کودک از مادر و ساختن استقلال روانی او ایفا میکنند. این اشیاء، اولین ابزارهای ارتباط کودک با جهانی هستند که هنوز برایش ناشناخته است، اما از خلال آنها به تجربهی امنیت و تعلق میرسد.
کتاب بهطور دقیق به مراحل گوناگون بازی در طول رشد کودک میپردازد و نشان میدهد که کیفیت بازی چگونه با گذر زمان دگرگون میشود. وینیکات نقش محیط، بهویژه مادر یا مراقب اولیه، را در ایجاد فضای امن برای بازی بسیار پررنگ میداند؛ محیطی که باید کودک را هم حمایت کند و هم آزادی لازم برای کاوش و تجربه را در اختیارش بگذارد.
«بازی کردن و واقعیت» کتابیست که نهتنها نظریههای عمیق روانکاوانه را با وضوح بیان میکند، بلکه بینشی انسانی و لطیف به دنیای کودک ارائه میدهد. برای روانکاوان، روانشناسان، درمانگران، مربیان، و والدینی که دغدغهی رشد روانی و هیجانی کودک را دارند، این اثر یک مرجع ارزشمند و الهامبخش محسوب میشود. وینیکات با زبان تحلیلی و گاه شاعرانهاش، ما را به درک اهمیت بیبدیل بازی در تجربهی «بودن» دعوت میکند.