«این بود، این شد» کتابی است درباره لحظههای گسست: جایی که بدن دیگر مطیع روایتهای عادی زندگی نیست و روان، خود را در قالب نشانهها، اختلالها و رفتارهای مرزی آشکار میکند. آنچه این کتاب را متمایز میکند، گذار از تشخیص به تجربه است: از برچسبهای بالینی به بدنِ زیسته. کتاب با بهرهگیری از ایدههای روایتدرمانی میکوشد نشان دهد که رنج روانی نه فقط یک اختلال، بلکه شکافی در روایت مسلط زندگی است. در این معنا، «درمان» به معنای بازگرداندن فرد به هنجار نیست، بلکه تلاشی است برای امکانپذیر شدن روایتهای دیگر؛ روایتهایی که در آن بدن دوباره سخن میگوید.
اگر شما هم تجربهی اضافهوزن، نارضایتی از بدن یا سرکوب احساساتتان را دارید، این کتاب میتواند همچون آینه با دقت و احترام چهرهی پنهان و فراموششدهتان را به شما نشان دهد. در این کتاب از سکوتهایی خواهیم گفت که سنگینیشان آدم را از پا درمیآورد؛ از زخمهایی که هیچگاه ریخته نمیشوند و در شانههای خمیده، فکِ صورت یا انحنای شکم پنهان میمانند؛ و از رنجهایی خواهیم نوشت که به زبان نیامده اما بدن آنها را در حافظهی بدن جا خوش کرده است.
این کتاب دعوتی است برای بازخوانی بدن، بازسازی رابطه با خود و بازنویسی روایتی که سالهاست در سکوت با خود حمل میکنیم. روایتدرمانی بدن را بهعنوان حافظهی تجسمیافته در نظر میگیرد. بدن، جدا از ساختار فیزیکی، قابلیت و ظرفیت روایتگری دارد. بدن انسان، مانند یک متن زنده، داستانهایی را که از سر گذرانده در خود ثبت میکند. در روایتدرمانی، فرد یاد میگیرد بهجای مشاهدهی بدن از بیرون، دوباره درون آن زندگی کند و بدنش را نه بهعنوان یک شیء بیگانه، بلکه بهعنوان بخشی از خود بپذیرد.