بوردیو در این اثر رویکرد جدیدی به نظریهپردازی و پژوهش دربارهٔ نابرابری جنسیتی دارد. او نابرابری جنسیتی را مصداق پارادوکس دوکسا میداند و برای توجیه کلیت ظاهری این تفاوتهای جنسیتی، دانشمندان علوم اجتماعی را به شناخت سازوکارهای تاریخی تاریخ زدایی و جاودانه سازی تفاوت جنسی فرا میخواند.
نویسنده در این اثر، مشکلات عمیق و ریشهای فکری و روانی که تقریباً همهی مردم به نوعی با یک یا تعدادی از آنها درگیر هستند را از دیدگاهی چند جانبه با ترکیبی از روانشناسی، انسانشناسی و دیدی نمادین مورد بررسی قرار داده است.