ن اما افسرده حال و پژمردهدر خلوت خود اندوهگینمروز که از پس این کوه تیره بدرخشدو شب که با ماه پاییزی سرآیدهمواره تو را می جویم ای دوست!هرگاه به خواب می روم، در آرزوی توامو فقط تو را در خواب های آشفته می بینم...