(یک سفر شاد و پرهیجان با جودی دمدمی برای آشنایی با فرهنگ‌های گوناگون دنیا)

بیلی و هیولاهای دوست‌ داشتنی‌ اش به موزه می‌روند و در ماجراجویی‌های عجیب و خنده‌دار، با شگفتی‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند.

در شهری که تمام فضاهای سبز آن به آپارتمان تبدیل شده، هنوز خانه‌ باغ زیبایی با درخت توت کهنی در حیاطش باقی مانده است. آقا خان بساز و بفروش شهر تصمیم می‌گیرد به هر قیمتی که شده، آن خانه‌ باغ را از چنگ پیرمرد صاحبش درآورد و

دیوها از دل دنیای تاریکی بیرون آمده اند و می خواهند جهان را تسخیر کنند.

امروز صبح وقتی داشتم راه می‌رفتم، یک دوست پیدا کردم. فکر می‌کنم بهترین دوستم باشد....

کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسان‌ها در دل آن پنهان شده. همه آنچه را که تاکنون درباره شخصیت‌های بزرگ، رویدادهای مهم و مکان‌های شگفت‌انگیز خوانده‌اید فراموش کنید...