مجموعه 5 جلدی

درست همان جایی ایستادم که پدرم خیلی دوست ندارد بایستم.حرف و حکم پدر خیلی برایم مهم است.

خواننده عزیز، اگر انتظار دارید داستانی را درباره نوجوان هایی شاد و خوشبخت در یک مدرسه بخوانید، جای دیگری دنبال آن بگردید...

داستان درباره‌ دخترکی است که نامادریش در زمستان او را به جنگل دنبال هیزم می‌فرستد تا از شر دخترخوانده خود خلاص شود، ولی دخترک در جنگل با بابانوئل روبرو می‌شود و

جک، گاوش را با چند لوبیای سحرآمیز معامله می‌کند. وقتی جک از ساقه‌ی لوبیای جادویی بالا می‌رود و داخل ابرها ناپدید می‌شود چه اتفاقی می‌افتد؟

شاهدخت پرسفونه همیشه از سرمای هوا شکایت می‌کرد و مدام به پدرش شاه هریس می‌گفت که....