«هیاهوی بسیار برای هیچ» یکی از کمدیهای برجستهی ویلیام شکسپیر است؛ نمایشی سرزنده، هوشمندانه و پر از گفتوگوهای بامزه و نیشدار که موضوع اصلی آن عشق، سوءتفاهم و بازیهای ذهنی انسانها است.
در نیمه اول سده پنجم هجری، منظومههایی درباره عشق و عاشقان در سرزمینهای شرقی ایران سروده شد که حکایت از ظهور چیزی داشت که امروزه در ادبیات فارسی عموماً منظومهی غنایی یا رمانس نامیده میشود.
در کتاب پزشک دهکده، «ژزف ژنستاس»، افسری لایق و سلیمالنفس که همهی عمر در خدمت ارتش بوده، بلافاصله پس از صادر شدن مرخصی هشتروزهاش به روستایی کوچک میرود.