کتاب پیش رو متنی تخصصی در فلسفهی علم است که بیش از هر چیز با دو موضوع «استقرا» و «قوانین طبیعت» گره خورده است. گرچه علم روشی یگانه ندارد، پیشرفت میکند و با آن میتوانیم به شناخت دست یابیم
شما در این کتاب از همهجور آدمی چیزهایی میآموزید؛ از باریستا، دانشآموز، دانشجو، کارمند، راننده، مدیرعامل، معلم و چوببر برای ذهنتان افکار مفید فراهم میکند و به شما میآموزد چگونه ذهنتان را جمعوجور و منظم کنید.
زمانی که لوی استروس در دههی ۱۹۳۰ و پس از تحصیل در رشتهی فلسفه، برای مأموریتی اداری عازم ایالات متحد آمریکا شد و سپس بهدلیل شروع جنگ تا پایان آن در همان کشور باقی ماند، هیچکس (و پیش از همه خود او) تصور نمیکرد که او انقلابی عظیم در علوم اجتماعی و بهویژه در انسانشناسی به پا کند.
فلسطینیها با وجود سعید، سخنگویی آدابدان داشتند که تهوتوی جنون کلانشهری را در میآورد؛ طرفداران اسرائیل در وجود او شارلاتانی خبیث و تروریست میدیدند؛ شرقشناسان دشمنی کاملا مسلح را پشت سر خود میدیدند.
ما برای سر درآوردن از فراز و فرودهای مولکولهای مغزی سختی میکشیم، چون از منطق کلامی ما تبعیت نمیکنن. اونا از سیستم عاملی که از نیاکانمون به ارث بردیم تبعیت میکنن.
خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و ورود فاتحانهی طالبان به هرات، مزارشریف و کابل جهان را در بهت فرو برد. گویی هیچکس آنچه را در تصاویر تلویزیونی میدید باور نمیکرد، گروهی شورشی بهراحتی قدرت حاکم را کنار میزدند.