خورشید تلخ داستانی است پراتفاق و بافتهشده از ظلم و دروغ؛ روایتی از زندگی سه نسل و رؤیاهای بربادرفتهی مهاجران. لیلی حسن داستان زنانی را میسازد که رؤیاهایشان در آن مجتمعهای مسکن ارزانقیمت پاریس بر باد میرود.
داستان پسر نوجوانی است به نام امید، که پس از مرگ آخرین تکیهگاهش در خانواده، ناچار میشود به شهری دیگر برود تا با خانوادهی جدید پدر خود، زندگی تازهای را آغاز کند.
جایی که به هیچکس اعتمادی نیست و آدمی که کنارت نشسته و شام میخورد، هر لحظه امکان دارد دست از خوردن گوشت درون بشقابش بردارد و گوشت تن خودت را به نیش بکشد.