سانتیاگو گیر افتاده. بعد از کودتای نظامی خشنی در مونته ویدئو، پایتخت اروگونه، زندانی شده و برای اینکه عقلش را از دست ندهد چارهای ندارد جز نوشتن نامههای طولانی به خانواده
شهر و دیوارهای نامطمئنش داستانی عاشقانه است درباره جست وجو! قصیدهای است در بزرگداشت کتابها و کتابخانه هایی که این گنجینه ها را در خود جای دادهاند
تو یا شما ؟کدام صمیمانه تر است ؟مهم آن لحن و بیان صمیمی و کشدار (مثل آدامس اربیت یا همان سقز وطنی ) است که کم کم ویژگی شخصیتی آدمها می شود و طرف صحبت را جذب می کند.
در قلب نیویورک زنی جوان و زیبا تصمیم می گیرد از زندگی روزمره و پرهیاهوی خود فاصله بگیرد.او با کمک روان پزشک عجیب و غریب و داروهای خواب آورش به دنبال یک سال استراحت وآرامش مطلق است !