"شناگرها" رمانی است درباره شکنندگی ذهن و پیوندهای نامرئیای که ما را به مکانها و افراد متصل میکنند. جولی اتسوکا با نگاهی ژرف و روایتی تأثیرگذار، کتابی نوشته که هم اندوهبار است و هم سرشار از لحظات تأملبرانگیز. این اثر، یادآوری شاعرانهای از نیروی ناپیدای حافظه، عشق و فقدان است که آرام اما عمیق، زندگی ما را شکل میدهند.
در حال راه رفتن در پیاده رو فردی را میبینید که کنار دیوار نشسته و مشغول تعمیر قلب و چشم و مغز انسان است. بدون ذرهای تعجب، راه خود را ادامه میدهید. کمی دورتر به کیوسک روزنامه فروشی میرسید و برای خواندن تیتر روزنامهها مقابل آن میایستید. یکی از روزنامهها در صفحه اول خود با حروفی درشت نوشته خوردن انسان حق حیوانات است. » این هم هیچ حساسیتی در شما بر نمیانگیزد...