ترلس، یکی از این سه نوجوان است که پریشاناحوالی و آشفتگیهایش، ورای دو دست دیگرش، یادآور میلورزیهای سرشار از شدت شخصیتهای ساد و درعینحال روان زخمی و رنجور مردان و زنان داستایفسکی است...
داستان کوتاه گونهای روایت داستانگوست که همواره اساسش را بر شدت و حدت، بریدن تکهای از زمان و زندگی شخصیتها و ضربههای ریزودرشت بنا نهاده و در همین مسیر نزد نویسندگانی خاص، همچون تیغی برنده بوده است.